کوتاه و خواندنی
شیرینی، میوه شکوفه صبر است، صبور باشیم تا طعم شیرینی را بچشیم…
گذری بر دوران امام حسن مجتبی(ع) (1)
?انقلاب اسلام، یعنی تفکر اسلام و امانتی که خدای متعال به نام اسلام برای مردم فرستاد، در دوره ی اول، یک نهضت و یک حرکت بود و در قالب یک مبارزه و یک نهضت عظیم انقلابی، خودش را نشان داد و آن در هنگامی بود که رسول خدا این فکر را در مکه اعلام کردند و دشمنان تفکر توحید و اسلام در مقابل آن صف آرایی نمودند؛ برای اینکه نگذارند این فکر پیش برود.
?پیامبر اکرم با نیرو گرفتن از عناصر مومن، این نهضت را سازماندهی کرد و یک مبارزه ی هوشمندانه و قوی و پیشرو را در مکه به وجود آورد. این نهضت و مبارزه، سیزده سال طول کشید. این، دوره ی اول بود.
?بعد از سیزده سال، با تعلیمات پیامبر با شعارهایی که داد، با سازمانده ای که کرد، با فداکاری ای که شد، با مجموع عواملی که وجود داشت، این تفکر، یک حکومت و یک نظام شد و به یک نظام سیاسی و نظام زندگی یک امت تبدیل گردید و آن هنگامی بود که رسول خدا به مدینه تشریف آوردند و آنجا را پایگاه خودشان قرار دادند و حکومت اسلامی را در آنجا گستراندند و اسلام از شکل یک نهضت، به شکل یک حکومت تبدیل شد. این دوره ی دوم بود.این روند در ده سالی که نبی اکرم حیات داشتند و بعد از ایشان در دوران خلفای چهارگانه و سپس تا زمان امام مجتبی که خلافتشان تقریباً شش ماه بود، طول کشید.
?در دوران امام حسن، جریان مخالف آن چنان رشد کرد که توانست به صورت یک مانع ظاهر بشود. بعد از صلح امام حسن مجتبی کار به شکلی هوشمندانه تنظیم شد که اسلام وارد کانال آلوده ای به نام سلطنت نشود. این هنر امام حسن بود. امام حسن کاری کرد که جریان اصیل اسلام در مجرای دیگری جریان پیدا کند؛ منتها اگر نه به شکل حکومت(که ممکن نبود)، لااقل دوباره به شکل نهضت، جریان پیدا کند. این دوره سوم اسلام اشت.
هیچ کس نمی تواند بگوید که اگر امام حسین به جای امام حسن بود، این صلح انجام نمی گرفت. نخیر، امام حسین با امام حسن در این صلح شریک بود. او جزو مدافعان ایده صلح امام حسن بود.1
————————————-
1- فرازی از کتاب انسان 250 ساله/ مقام معظم رهبری
بیانیه طلاب شبکه کوثر نت در اعتراض به اهانت به ساحت مقدس امام هشتم
بسمه تعالی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا یا بن رسول الله
وسوسه های شیطانی قدرت طلبی و افکار مسموم جریان لیبرال غربگرای فاسد که چهره خود را با لعاب “اصلاحات” آراسته است، بار دیگر هویت و ماهیت واقعی خویش را با اهانت به ساحت مقدس امام هشتم - غریب الغرباء علیه السلام - افشا کرد.
این اتقاق هر چند قلوب ملت ایران و عاشقان و شیفتگان مولای غریبان را جریحه دار کرد اما چندان عجیب نیست ؛ چرا که جریان روسیاه اصلاحات بارها و بارها در مناسبت های مختلف جسارت و گستاخی خود را در توهین به مقدسات و ارزشهای دینی بر ملا کرده است.
ملت انقلابی و مؤمن ایران در گذشته هم با صبوری و نجابت ، شاهد رخدادهای این چنینی در اهانت به سایر ائمه معصومین علیهم السلام و خصوصاً ساحت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در جریان فتنه 88 بوده اند . جریانی که اگر ویژگی روشنگرانه عاشورا و رهنمودهای مشفقانه مقام عظمای ولایت و اقدام بصیرانه ملت نبود ؛ تاکنون هستی و موجودیت کشور را زیر چکمه های انگلیس و آمریکای جهانخوار به یغما داده بود.
اینان همان منافقینی هستند که به فرموده قرآن کریم خود را مصلحون می نامند : (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ . بقره - آیه 11)
آنها که به جای سینه سپر کردن در مقابل اهانت کنندگان به امام هشتم علیه السلام ، با سوت زدن و تشویق کردن ، مهر تأییدی بر کلمات سخیف و بی مایۀ این شاعر خود فروخته زدند ، بدانند همچون مسخ شدگانی هستند که تحت تاثیر تبلیغات شیطانی کوردلان ، قدرت عقل و تحلیل خود را از دست داده اند . جاهلان و غافلانی که لیاقت حیات و آسایش در سایه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را ندارند !
به این اصلاح طلب خودباخته می گوییم شما که از خوان گستردۀ امام رضا علیه السلام چیزی غیر از گوشت و نخود و سیب زمینی نمی طلبید بهتر است سکوت پیشه کنید و بیش از این کرامت و شرف و حیثیت انسانی را خدشه دار نفرمائید . ای کاش به اندازه همان آهو درک مقام والا و بزرگواری امام معصوم را داشتید . هر چند که بعید نیست امام بزرگوار ما، ضامن شما هم بشود و شما را از سیل نقمت محبان خشمگین شان مصون بدارد.
ما طلاب شبکه کوثرنت خواستار محاکمه شخص اهانت کننده به ساحت مقدس امام رضا علیه السلام و مشوقین وی بوده و از قوه قضائیه کشور تقاضا داریم ضمن برخورد قاطعانه با این فرد ، جایگاه خویش را در حفظ و دفاع از ارزش های دین مبین اسلام اثبات نماید.
یقیناً اگر مصلحت حفظ وحدت و اجتناب از زمینه چینی برای پیاده شدن فتنه احتمالی دشمن نبود ، آحاد ملت شهید پرور ایران خود مستقیماٌ به این فرد هتاک درس عبرتی می دادند تا آنها که معنای آزادی بیان را با یاوه گوئی های هتاکانه اشتباه گرفته اند ؛ بار دیگر جرأت چنین گستاخی هایی را نیابند .
والسلام علی من اتبع الهدی
مناجات
خدایا! گفتی اگر به واسطه معصیت بین من و شما “کانتکتی” شد، رو بر نگردانم و نا امید نشوم « يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ…» 53 زمر
پس باید به آنجا برسم که وقتی بین من و دوستانم “کانتکتی” شد، رو برنگردانم و از آن ها ناامید نشوم…
- کاش مهربان شویم به قدر مهربانی تو و کاش کریم باشیم به قدر کرامت تو
عاشورای 1431؛ تجسم عینی "کل یوم عاشورا "
عاشورای سال 61 برای آنان که بغض علی (ع) را در سینه داشتند فرصت خوبی بود تا خون حسین (ع) را مرهم زخمهایی کنند که ذوالفقار عدالت علی (ع) در سایه اسلام ناب محمدی بر آنان وارد کرده بود.
مردی از جنس نور آمد در کمتر از نیم قرن قبل؛ همو که تاریخ را مایه عبرت دید. آمده بود تا با تأسی از قیام حسینی، جامعه علوی را برپاکند.مردی که همه ی قلبهای پاک را مسخر خویش کرد.
- و توگمان مبر که اهل بیداد را پایانی است ، فرصت طلبانی هستند درپی عاشورایی دیگر
عاشورای سال 1431 برای آنان که بغض خمینی کبیر(ره) را در سینه داشتند فرصت خوبی بود که خون “امام خامنه ای"دامت برکاته را مرهم زخمهایی کنند که ذوالفقار عدالت خمینی کبیر (ره) در سایه اسلام ناب محمدی بر آنان وارد کرده بود.
به خیال خام خود در ورای توهمی سبز، سر امام ما را بر نیزه می دیدند! سوت و کف و هلهله، گوئیا هرگز نمی دیدند سراشیبی منتهی به گورستان تاریخ را.
خدا را به پاس حماقت این ابلهان شکر . با پایکوبیشان در ” مصیبت عظیم ” و اعلان علنی مخالفت با اسلام ناب محمدی، زمینه ای دیگری را برای بیداری هرچه بیشتر ملت فراهم کردند، آنچنان که در فاصله ی دو روز حماسه ای خلق کردند بس عظیم.
با خود چه اندیشیده بودند؟!
مگر ندیده بودند ملتی را که از قضا شدن زیارت عاشورایشان ابا دارند ؟! آیا نشنیده بودند فریاد ” هیهات منا الذله” را ؟ آیا ندیده بودند پیمان ” انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم” را که به بهای خون امضا شده بود؟
با خود چه اندیشیده بودند؟ پیمان شکنی نسل سوم را؟! به موزه سپردن اندیشه های امام؟!جدایی از قرآن و عترت؟!زهی خیال باطل
امروز ایران اسلامی به سکانداری بزرگ مردی که در درایت و بصیرت بی همتاست هوشیارتر از همیشه ایستاده است.
بدخواهان عالم بدانند” تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم “
—————————————————-
- یوم الله ۹ دی بر عاشقان ولایت فرخنده باد
برسد به دست شهردار محترم ساری
شهردار محترم! وقتی آمدید شهر رنگ و روی دیگری به خود گرفت. پیاده روهای پر از پستی و بلندی، جای خود را به سنگفرش های زیبا داد. مسیرهای پر ترافیک، با روگذرها و زیرگذرها مرتفع شد و پارک ها، محیطی شدند برای شادی خانواده هامان.
خدمات عمرانی شما در شهرداری، هر انسان منصفی را به تحسین وامی دارد. اما جناب آقای عبوری! براستی برخی از کارهای شما سوال برانگیز است. چه معنایی دارد شما که خانوادتان سه شهید تقدیم انقلاب کردند و در این نظام مشغول خدمت هستید، در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی نه تنها از جریان اصولگرا حمایت نکردید، با سوءاستفاده از جایگاه خود و به شیوه غیر اخلاقی و غیرقانونی به حمایت از جریان اصلاح طلب پرداختید؟
ودر تازه ترین کار ، در شب میلاد پیامبر مهربانی ها که آسمانیان و زمینیان شاد و مسرورند، مجلس رقص برپا می کنید؟! براستی که تنها خداوند از نیات درونی انسان ها آگاهست اما پیشنهاد می کنیم بار دیگر نگاهی به احکام فقهی اسلام در باب موسیقی و رقص بیندازید، شادی از منظر اسلام را بشناسید و مروج آن باشید.
شهردار مردمی شهر ساری! «كُلُّكُم راعٍ وَ كُلُّكُم مسؤول عَنْ رَعيتِه» شما در قبال جامعه و مردمی که شما را امام خود قرار داده اند مسؤولید، بنگرید با کدام هدف و به چه سمت و سویی هدایت می کنید.
خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند، ان شاءالله
جمعی از فعالان فرهنگی شهر
از انتخاب همسرت پشیمونی؟
اگه از انتخاب همسرت پشیمونی، پیشنهاد می کنم این فایل رو حتما گوش کنی.
زیاد طول نمی کشه.
پیام امام خمینی(ره) درپی شکست عملیات بدر
چون گزارش دادند که بعضی ها ناراحت هستند میخواستم این مسئله را بگویم که این جای نگرانی نیست. البته من برای شهدا و شما دعا میکنم ولی باید همه بدانیم که ما تابع اراده خدا هستیم، ما از ائمه که بالاتر نیستیم.آنها هم در ظاهر بعضی از وقتها موفق نبودند…. ما که نسبت به مقام اینها چیزی نیستیم.عمده مشیت خداوند است که هرچه بخواهد همان خوب است و چون عسل شیرین.هم باید با آغوش باز پذیرای آنچه او میخواهد باشیم. از هیچ چیز نگران نباشید.محکم باشید و از هم اکنون به فکر عملیات بعد باشید. و مطمئن باشید که پیروزید. امروز هم پیروز هستید. اگر کار برای خدا باشد که شکست ندارد.
شهيد محراب، آيت الله دستغيب: لعنت خدا بر جداشونده از رهبري
«اگر كسي اشكال كند چنانكه اشكال هم كردهاند و گفتهاند كه بلي، مثل امام خميني كجا ديگر پيدا ميشود در دورههاي قبل نبوده ايشان نابغه بوده است و بعد از اين هم ديگر مثل ايشان پيدا نخواهد شد. ممكن است يك فقيهي بعد از ايشان بيايد و چطور و چطور بشود، آنوقت ما دچار ديكتاتوري روحانيت خواهيم شد. تمام اينها شبهههاي واهي است البته بدانيد و ميدانيد، جسارت نكنم، تذكر است هرگاه اكثر خلق حاضر شدند به اطاعت از ولي امر و فقيه عادل، والله خدايتعالي مثل خميني و بهتر از او برايشان پيدا خواهد كرد «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها»… اين حرف شيطاني است كه پس از آيتالله خميني چكار خواهيم كرد، همان كسي كه آقاي خميني را بهوجود آورد، بعد از ايشان بهتر از او يا مثل ايشان را در رأس مسلمين قرار خواهد داد. مسلمانان را حيران نميگذارد ولي شرطش حاضر بودن مسلمين مثل حالا هست. مادامي كه خلق حاضرند اطاعت كنند از ولي امر، خدا ولي امر را برايشان مستقر خواهد داشت. اين اولاً، و ثانياً بر فرض بگوييم نعوذ باللّه فقيهي كه بعد ميآيد ممكن است منحرف شود و ممكن است ديكتاتوري كند، ممكن است حب رياست داشته باشد، ممكن است فساد داشته باشد، اولاً اين احتمال در رياست جمهوري هم هست. هر مقامي را كه شما فرماندهي كل قوا به او بدهيد بلكه در او صد برابر است. چطور اگر بگويند فرماندهي كل قوا براي رياست جمهور باشد، هيچكس هيچ حرفي نميزند؟ در حالي كه صد برابر احتمال است كه فساد كند و ديگر اينكه ممكن است در همين قانون قيد شود كه هرگاه آن فقيهي كه رهبر شده اگر انحرافي در او پيدا شد، از همان مجرايي كه تثبيت شده از همان مجرا منعزل ميگردد.
از چه مجرايي فقيه را تثبيت كرديد در قانون؟ از مجراي اكثريت خلق. خلق، خبرگان را معين كردند و خبرگان هم اين رهبر را معين كردهاند. تا اين رهبر منحرف شد فوراً دو مرتبه اكثريت خلق، خبرگان را تأسيس ميكنند و همان خبرگان عزلش ميكنند و فقيه ديگري را سرجاي او مينشانند. اين چه خطري است كه شما را به وحشت انداخته است كه چطور خواهد شد؟ اينها موهومات است.»(1)
«كيست كه اين ناله مرا به گوش عمامه [به] سرهاي ايران برساند، هر كسي ميخواهي باش! خودت را مجتهد ميداني، مقدمات خوان ميداني، نميدانم، هر چه خودتان ميدانيد. بر تو واجب است امروز تبعيت از يك نفر، تو حق نداري درمقابل رهبر حرفي بزني، تماماً بايد تبعيت كنند… هر عمامه سري كه از رهبر مكرم فاصله بگيرد، لعنت خدا برش باد. تمام عمامه سرها همه بايد مطيع، همه بايد مطيع يك رهبر، امام يكي نائب امام هم يكي، ديگري هيچ تقدم ندارد. همه بايد فرمان ببرند، همه بايد اطاعت بكنند.
حتي مكرر گفتهام، حسن و حسين(ع) يكيشان امام بود، حسن امام، حسين مأموم، هيچوقت حسين تا حسن بود در عرض نبود، تابع، تابع، هر چه بهش ميگفتند، ميگفت هر چه حسن بفرمايد، دو تا امام نميشود، دو تا نائب امام هم غلط است، دو تا رهبر غلط است. واي به امتي كه از رهبر الهي خود فاصله بگيرد، هلاك است، هلاك است، طعمه دشمن است…»
پي نوشت ها :
1. صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، جلد دوم، انتشارات مجلس شوراي اسلامي، صفحه 1158
منبع:ماهنامه امتداد ویژه نامه رهبری
شهدا شمع محفل بشریّتند.
حسین بن علی (ع) یک روح بزرگ و یک روح مقدس است.اساسا روح که بزرگ شد تن به زحمت می افتد و روح که کوچک شد تن آسایش پیدا می کند. این خود یک حسابی است. ابن عباسها بیایند نهی بکنند - امام را از رفتن به کربلا ـ مگر روح حسین(ع) اجازه می دهد. متنبی، شاعر معروف عرب شعر خوبی دارد به این مضمون که می گوید:وقتی که روح بزرگ شد جسم و تن چاره ای ندارد جز آنکه به دنبال روح بیاید، به زحمت بیفتد و ناراحت شود. اما روح کوچک به دنبال خواهشهای تن می رود هرچه را که تن فرمان بدهد اطاعت می کند. روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن می رود اگرچه از راه دریوزگی و تملق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام می رود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد ، روح کوچک
تن به هر ذلت و بدبختی می دهد برای اینکه می خواهد در خانه اش فرش یا مبل داشته باشد،آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد. اما روح بزرگ به تن نان جو می خوراند بعد هم بلندش می کند و می گوید شب زنده داری کن. روح بزرگ وقتی که کوچکترین کوتاهی در وظیفه خودش می بیند به تن می گوید این سر را توی این تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان کوتاهی نکنی
روح بزرگ آرزو می کند که در راه هدفهای الهی و هدفهای بزرگ خودش کشته شود. فرقش شکافته می شود خدا را شکر می کند (فزت برب الکعبه). روح وقتی که بزرگ شد، خواه و ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود. آن تنی که در زیر سم اسبها لگدمال می شود، جریمه یک روحیه بزرگ را می دهد، جریمه یک حماسه را می دهد، جریمه حق پرستی را می دهد، جریمه روح شهید را می دهد.
و اذا کانت النفوس کبارا تعبت فی مرادها الاجسام
وقتی که روح بزرگ شد به تن می گوید من می خواهم به این خون ارزش بدهم. شهید به چه کسی می گویند؟ روزی چقدر آدم کشته می شوند مثلا هواپیما سقوط می کند و عده ای کشته می شوند چرا به آنها شهید نمی گویند؟چرا دور کلمه شهید را هاله ای از قدس گرفته است؟ چون شهید کسی است که در راه عقیده کشته شده است ، کسی است که برای خودش کار نکرده است ، کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است. شهید به خون خودش ارزش می دهد همان طور که مثلا یک نفر به ثروت خودش ارزش می دهد و به جای آنکه ثروتش در بانکها ذخیره باشد، آن را در یک راه خیر مصرف می کند که هر یک ریالش با مقیاس معنا بیش از صدها هزار ریال ارزش داشته باشد، ثروت خود را به صورت یک موسسه عام المنفعه مفید فرهنگی ، مذهبی و اخلاقی درمی آورد و با این عمل به آن ارزش می دهد. دیگری به فکر خودش ارزش می دهد، به خودش زحمت می دهد و یک کتاب مفید و اثر علمی به وجود می آورد.دیگری به ذوق فنی خودش ارزش می دهد و صنعتی را در اختیار بشر قرار می دهد.
دیگری به خون خودش ارزش می دهد، در راه رفاه بشریت خون خودش را فدا می کند. کدامیک بیشتر خدمت کرده اند؟ شاید خیال بکنید علماء یا مخترعین و مکتشفین و ثروتمندان بیشتر به بشر خدمت کرده اند. خیر، هیچکس به اندازه شهدا به بشریت خدمت نکرده است. چون آنها هستند که برای بشر آزادی را به هدیه می آورند که دانشمند به کار دانش خود مشغول باشد، مخترع با خیال راحت بکار اختراع خودش مشغول باشد، تاجر تجارت بکند، محصل درس بخواند و هر کسی کار خودش را انجام بدهد. اوست که محیط را برای دیگران به وجود می آورد. مثل آنها مثل چراغ و مثل برق است. اگر چراغ یا برق نباشد ما و شما چکار می توانیم انجام دهیم؟
قرآن کریم پیغمبر را تشبیه به یک چراغ می کند، باید چراغ باشد تا ظلمتها از میان برود و هرکسی بتواند بکار خودش مشغول باشد. چقدر عالی گفته است پروین اعتصامی،خدایش بیامرزد. از زبان شاهدی و شمعی می گوید: یک شاهد، یک محبوب،یک زیباروی مورد توجه، یک شب تا صبح در کنار شمعی نشست، هنرنمائی ها کرد، گلدوزیها کرد، صنعتی به خرج داد همین که از کارهایش فارغ شد رو کرد به شمع و گفت: نمی دانی من دیشب چه کارها کردم .
شاهدی گفت به شمعی کامشب در و دیوار مزین کردم
دیشب از شوق نخفتم یکدم به پرند از نخ و سوزن کردم
تو بگرد هنر من نرسی زانکه من بذل سرو تن کردم
یعنی برای سرو تن خودم هنر بذل کردم. شمع هم به او جواب داد:
شمع خندید که بس تیره شدم تا ز تاریکیت ایمن کردم
پی پیوند گهرهای تو بس گوهر اشک به دامن کردم
تو می گوئی که من تا صبح گوهرها را بهم دوختم، ولی این گوهر اشک من بود که تا صبح ریخت تا تو توانستی آن گوهرها را در یک رشته بکشی و به گردن خود بیندازی.
خرمن عمر من ارسوخته شد حاصل شوق تو خرمن کردم
من آن کسی هستم که تا صبح سوختم و تابیدم تا تو به هدف و مقصدت رسیدی، بعد می گوید:
کارهایی که شمردی بر من تو نکردی همه را من کردم
———————————————————
- متن بالا از کتاب حماسه حسینی نوشته متفکر شهید، استاد مطهری انتخاب شده.