مقام معظم رهبری :هر ضربه ای که درطول تاریخ مسلمانان خورده اند، از ضعف قدرت تحلیل بود.
آن که من می توانم به شما جوانان سفارش بکنم این است که جوان اولا باید احساس مسئولیت کند؛ یعنی واقعا خودش را مسئول بداند و بخواهد که زندگی را با پای خودش پیش ببرد و حرکت بکند و مثل پر کاهی در امواج حوادث نباشد؛ ثانیا با ایمان حرکت کند ـ ایمان نقش بسیار مهمی در پیشرفت در همه ی میدانها و نیز پیروزی بر همه ی موانع دارد ـ ثالثا بصیرت و آگاهی داشته باشد. اگر جوانان این سه خصوصیت را در خودشان تامین کنند ـ که البته کار چندان آسانی نیست؛ اما بسیار ممکن هست ـ من خیال می کنم که هر وضعی دنیا پیدا کند ـ ارتباطات پیشرفت کند،تمدنهای گوناگون به عرصه ی بازار تمدنها در دنیا پا بگذارند،قدرت بزرگی در دنیا از بین برود، قدرت جدیدی به وجود بیاید، ایران چالشهای گوناگونی در مسائل اقتصادی و سیاسی و غیره با دیگران داشته باشد، نداشته باشد ـ در همه ی زمینه ها شما می توانید موفقیت خودتان را تضمین کنید. سعی کنید این سه خصوصیتی را که من گفتم، در خودتان به وجود بیاورید. ببینید، من که می گویم سعی کنید به وجود بیاورید اعتقادم این است که سعی ها یک اندازه نیست، یک اندازه هم موفق نیست؛ اما اعتقاد دیگرم این است که هر کسی سعی بکند بالاخره توفیقی خواهد داشت.
آن احساس مسئولیتی که من می گویم در مقابل حالت ولش قرار دارد. بعضی از جوانان هستند که اگر گفته بشود این کار را بکن، می گوید ولش! مثلا امتحانات درسی یا قضیه ی دیگری در پیش است می گوید ولش!این ولش بدترین بلا برای جوانان است. احساس مسئولیت ، یعنی رها کردن این حالت ولش.
ایمان هم یعنی این که انسان واقعا مومنانه وارد میدان بشود. سعی کنید ایمانتان را قوی کنید. الحمدلله همه ی شماها دلهایتان پاک و صاف است و ایمانها در دلهای شما می درخشد ـ انسان می تواند این را حس بکند ـ در عین حال سعی کنید آن را عمیق کنید تا با هر حادثه یی متزلزل نشود. با مطالعات خوب، با استفاده از انسانهای والا و استادهای خوب، آن را تقویت کنید.
در خودتان بصیرت ایجاد کنید. قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید؛ قدرتی که بتوانید از واقعیتهای جامعه یک جمع بندی ذهنی برای خودتان به وجود بیاورید و چیزی را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلی مهم است. هر ضربه یی که در طول تاریخ ما مسلمانان خوردیم ، از ضعف قدرت تحلیل بود. در صدر اسلام هم ضرباتی که خوردیم همین طور بوده که حالا اینها بحثهای تفسیری زیادی دارد. در دوره های گوناگون دیگر هم همین طور است. نگذارید که دشمن از بی بصیرتی و ناآگاهی ما استفاده بکند و واقعیتی را واژگونه در چشم ما جلوه دهد.
فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان ۱۳/۱۱/۱۳۷۷
اخلاص، رمز پیروزی انقلاب/مبارزه با نفس، عامل موفقیت
انقلاب ما که پیروز شد به برکت صفا و خلوص و اخلاص و کار برای خدا و بلند شدن از سر منافع مادی و شخصی بود. مقاومت در جنگ تحمیلی هم همین طور بود. در درون وجود ما، بزرگ ترین دشمن ما کمین گرفته و آن، نفس امّاره و شهوات و خودخواهی و خودپرستی های ماست. هر لحظه ای که بتوانیم این مار گزنده و دشمن کشنده را سر جای خود بنشانیم ـ ولو به طور موقت ـ درآن لحظه، ما موفق و سعادتمند و قادر بر عمل و مقاومت و ایستادگی و جهاد فی سبیل الله هستیم. هر وقتی که این دشمن، سر بلند کند و عقل و نیروی معنوی و نفس رحمانی در وجود ما را سرکوب کند و تحت تأثیر خود قرار بدهد، در آن لحظه، ما در حال سکون و رکود و یا عقبگردیم.
ما به عنوان کسانی که بار سنگین هدایت بشر و نجات انسان را بر دوش گرفته ایم، باید به خودمان بپردازیم، باید نفس های خودمان را اصلاح کنیم، باید قدرت معنوی انسان را ـ که خدا در ما به حد اعلی به ودیعه گذاشته است ـ از گل و لای شهوات و هوا و هوس ها و خودخواهی ها و خودپرستی ها نجات بدهیم وآن را قوی کنیم. شما جوانان، شما خانواده های شهدا، شما جانبازان، شما مبلّغان دلسوز و علاقه مند، به این مبارزة درونی اولی هستید. ما اول باید خودمان را اصلاح کنیم. هرکسی که به اسلام و انقلاب دلبسته تر است، باید برای اصلاح نفس خود، عازم تر و جدی تر باشد.1
—————————-
1- سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مسؤولان بنیاد شهید، جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاهها و اقشار مختلف مردم، ۱۳۶۹/۰۵/۲۴
کسی می داند؟!
کسی می داند حال این روزهای حجاج را؟
زمان که خاص است« ایام معلومات»
مکان که خاص است«سرزمین وحی»
اصلا این ها را ولش کن، می گویند صاحب عصرو زمان، همان که «عین الله الناظره» هست، هم می آید
به من بگو
کسی درک می کند حال این روزهای حجاج را؟
خدا مرا ز حوزه ام جدا نکند...
سال 86 بود و دغدغه برای قبول شدن در کنکور. بعد از مجاز شدن ، شوهرعمه ام که استاد دانشگاه بود گفت: سعی کن رشته هایی را انتخاب کنی که لیسانس باشد!
گذشت و ما لیسانس علوم خاک قبول شدیم. در دانشگاه با بسیج آشنا شدم و روزی ما چندین سفر راهیان نور جنوب شد. آشنا شدن با شهدا و آرمانهایشان، زمینه ساز تحول بزرگی در زندگی من شد. داستان تدفین دو شهیدگمنام در دانشگاهمان و مراسم شب وداعشان که بماند.
سال آخر ارشد که بودم، همزمان تحصیل در حوزه را شروع کردم. سخت بود، اما ممکن. به جرأت می گویم آرامشی که در حوزه پیدا کردم در میان هم جنسان و هم فکران خودم، هیچ جا پیدا نکردم. حالا ورد زبانم شده، خدا مرا ز حوزه ام جدا نکند…
آقای هاشمی!پسر شما بی گناه بود یا عباس عبدی؟
حزب الله سایبر در مصاحبه اختصاصی با دکتر کوشکی:
به نظر شما علت چنین واکنشی از سوی خانواده ی آقای هاشمی و خصوصاً شخص ایشان به حکم صادره در خصوص «مهدی هاشمی» از سوی قوه ی قضائیه چیست؟
واکنش خانواده ی آقای مهدی هاشمی به مسئله ی محکومیت ایشان، معمولاً در بین همه ی خانواده هایی که یکی از بستگانشان در دستگاه قضایی محکوم می شود وجود دارد. فلذا این نبوده، یا خیلی کم است که فردی در قوه ی قضائیه محکوم شود و خودش و خانوده اش مجازات را حق خودشان بدانند و بپذیرند و بحثی نباشد. معمولاً چنین چیزی نیست و عموم کسانی که محکوم می شوند و مجازاتی را باید تحمل کنند، این ها از حکم صادره ناراضی اند. بعضی خانواده ها تریبون دستشان هست، مثل خانواده ی آقای مهدی هاشمی، ولی بعضی از خانواده ها تریبون ندارند، مثل هزاران متهمی که محکوم شدند و باید مجازاتی را تحمل کنند و اگر قرار باشد مجازات را حق خودشان بدانند، می گویند ما بی گناهیم و علیه ما پرونده سازی شده یا اینکه می گویند دادگاه علیه ما بد رأی داده است؛ یا قاضی را متهم می کنند یا سیستم قضایی را متهم می کنند، خودشان را تبرئه می کنند، یک چیز عادی ست. حالا اینکه هزاران متهمی که به مجازات محکوم می شوند در قوه ی قضائیه و تریبون ندارند، حرف های آن ها در حد اطرافیانشان باقی می ماند؛ حالا چون ایشان به تریبون های زیادی دسترسی داشتند، یک ناراحتی ای از صدور حکم مجازات منعکس شده است و این یک چیز عادی ست. یعنی اگر این امکان باشد که رجوع شود به دادگاه ها، هر دادگاهی که در آن فردی محکوم شده، ناراضی بیرون می آید. همه ی متهمین دوست دارند تبرئه شوند و راحت از زندان بیایند بیرون و بروند منزلشان. اما اقدام غیرطبیعی این هست که کسانی به این حکم اعتراض می کنند، خصوصاً آقای هاشمی، که در گذشته ی نه چندان دور بعضی از مخالفین شان را به حبس هایی فرستادند بدون محکومیت و دادگاه. آقای هاشمی از به زندان رفتن به ناحق یکی از اطرافیانشان سخن می گویند، در حالی که یکی از این کسانی که به خاطر نقد آقای هاشمی و به دستور ایشان به زندان رفته آقای «عباس عبدی» هست، مدتی ایشان زندان را تحمل کرده بدون اینکه محاکمه شود یا محکومیت قضایی برایش پیدا شود. حالا اینکه آقای هاشمی فکر می کنند که در حق پسر ایشان جفا شده، به خاطر این است که در زمان ایشان و به دستور ایشان هم در حق کسانی جفا شده است. من از همه ی کسانی که این روزها نگرانند و فکر می کنند در حق آقای مهدی هاشمی ظلم شده دعوت می کنم کتاب خاطرات عباس عبدی را از زندانی که در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی کشیده اند بخوانند؛ بدون حکم دادگاه و بدون محکومیت و ببینند چه ظلمی که به ایشان رفته. ایشان اصلاح طلب است دیگر. خاطراتش را بخوانند و آن وقت متوجه می شوند که منظور آقای هاشمی از افراد بی گناهی که به زندان رفته اند می تواند چه کسی باشد.
در تاریخ انقلاب ما و در سال های گذشته، افراد دیگری از بزرگان را هم داریم که فرزندانشان محکوم و بعضاً اعدام شده اند، ولی این اتفاق برای آن ها نمی افتد که بخواهند حکم را ظالمانه بخوانند…
ما در اوایل انقلاب مادری را داشتیم که فرزندش مجاهد خلق و تروریست بود. این آمد و فرزندش را خیلی عادی معرفی کرد و مناظره ی بین این مادر و آن فرزند مجاهد خلق در تلویزیون پخش شد. یک زن عادی بود، اما یک زن منصِف و مسلمان بود. آن زن می گفت که من از اینکه تو فرزند منی شرمسارم! مادران همسن من فرزند شهید هستند و من مادر یک مجاهد تروریستم! افراد دیگری را هم داشتیم؛ آقای مشکینی را داشتیم که فرزندشان به واسطه ی تروریست بودن مجازات شدند؛ آقای جنتی را داشتیم. مرحوم آیت الله گیلانی را داشتیم که دوتا از فرزندهاشان… سیدحسین خمینی، که از امام پرسیدند ایشان دارد از سازمان مجاهدین خلق طرفداری می کند، امام گفتند سیدحسین خمینی هم مثل یک شهروند عادی ایرانی است و اگر خلاف کند مجازات می شود. البته غالب افراد به این حد از خودسازی نرسیده اند که عدالت را در مورد خودشان بپذیرند. قرآن کریم هم می گوید کسانی که احکام الهی را، دین خدا را مقدم می دارند بر روابط خویشاوندی و پدر و فرزندی، خدا ایشان را با روح القدس تأیید می کند. این ها حزب الله هستند. این ها رستگارانند. یعنی اینقدر مقام بالایی است، کسی که حکم الهی در مورد یکی از اعضای خانواده اش اجرا شود و بپذیرد آن حکم را این جایگاهی پیدا می کند که خداوند در قرآن فرموده که روح القدس تأییدشان می کند. اما آدم های معمولی نه، اعتراض می کنند. چرا؟ چون عِرق برادر خواهری و پدر و مادری، باعث می شود که این ها جلوی چشمشان را بگیرد و نتوانند عدالت و حق را ببیند و حتماً این ها ناراضی خواهند بود. به خاطر این، این حکم طبیعی است و مردم عادی هم اینطوری اند.
نظر شما درباره فیلمی که پخش شد به طور هدفمند و بعد هم اظهار نظر آیت الله آملی لاریجانی که گفتند این کار برای اعمال فشار به قوه قضائیه هست چیست؟
ببینید، اگر کسی در واقع ادعایی را مطرح کند در خصوص قوه ی قضائیه و نتواند ثابت کند، خود این کار یک جرم است. حالا اینکه مثلاً اطرافیان آقای مهدی هاشمی رسماً ادعاهایی را علیه قوه قضائیه مطرح کرده اند علناً و اگر اثبات نکنند، این حق برای قوه ی قضائیه وجود دارد که آن ها را برای ادعایی که داشته اند بخواهد و بر اساس ضوابط قانونی آن ها پاسخگوی ادعایی که کرده اند باشند. چون بر اساس احساس اگر کسی بیاید یک ادعایی را بکند و آن ادعا را هم در قالب یک فیلم پخش کند و سندی نداشته باشد که ثابت کند وزارت دادگستری یا قوه ی قضائیه جناحی برخورد کرده و قضایی برخورد نکرده، یک جانبه نگاه کرده، یک طرفه نگاه کرده، ظلم کرده، فردی را بی گناه به زندان فرستاده است، یا افراد زیادی بی گناه در زندان اند، این ها همه ادعاست؛ ادعایی که اثبات نشود خودش صورت مجرمانه دارد. اولین نکته این است که قوه ی قضائیه آیا می خواهد با این ادعاهایی که صورت مجرمانه پیدا کرده است، اگر نتوانند اثبات کنند در دادگاه که جرم است و ایراد اتهام علیه ی قوه قضائیه است، از حق خودش و حق نظام دفاع کند؟ و کسانی که این ادعاها را دارند به دادگاه بخواهد یا نه؟ این یک نکته است که به لحاظ حقوقی ابهام است. یعنی اگر یک شهروند عادی بیاید و ی قوه قضائیه را متهم کند به ظلم، آیا قوه ی قضائیه به راحتی از کنار او باید رد شود و رد می شود و یا نه آن را می خواهد و اگر آن فرد نتواند ادعایش را ثابت کند با او برخورد می کند؟ این یک نکته است و نکته ی بعدی این است که خانواده ی هاشمی می خواهد کماکان فعالیت سیاسی داشته باشد. و بالاخره این اتفاق که در خانواده ی هاشمی افتاده می تواند بر فعالیت سیاسی این خانواده تأثیر بگذارد. این حرکت می تواند تلاشی باشد برای اینکه این خانواده خودش را تطهیر کند، مظلوم نمایی کند و فضا را برای فعالیت های سیاسی اعضای خانواده در آینده مناسب و مساعد کند. چون این ها با این حرکت نه تنها برای مهدی هاشمی دلسوزی نکردند، بلکه بعضی از اعضای خانواده برای آینده ی سیاسی خودشان دلسوزی کرده اند. چون این افراد بعداً می خواهند نامزد شوند در انتخابات مجلس، در انتخابات خبرگان و احساس می کنند که این اتفاق یک پوئن منفی در کارنامه شان هست و موجب کاهش رأی شان می شود. سعی کردند با یک سری اتفاقات احساسی و رفتارهای احساسی جلب توجه کنند و به نوعی مظلوم نمایی کنند تا کسی زندانی شدن مهدی هاشمی را نکته ی منفی علیه این ها در تبلیغات انتخاباتی استفاده نکند.
میلاد مبارک
صلی الله علیک یا فاطمه معصومه
شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
- یا فاطِمَةُ اِشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ
مناجات شهید دکتر چمران
- هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم… تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم، و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم، و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم… خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم.
- خدایا از تو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم. دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند. سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ وغیبت ، قلب های ما را تیره و تار ننماید. خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها سرمست و مغرور نشویم. خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبینم.
—————————————————–
- فرازهایی از مناجات شهید دکتر مصطفی چمران ( برگرفته از سایت تبیان)
جملاتی ناب از سرور شهیدان اهل قلم (آوینی)
-آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست پس برادر خوبم،برای جانبازی در راه آرمانها یاد بگیر که در این سیاره ی رنج صبورترین انسانها باشی.
- عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو؛ و این دو، عقل و عشق را خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را باچشمه خورشید نبرّد، عشق را در راهی که می رود تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست.
- یاران؛ شتاب کنید که زمین نه جای ماندن که گذرگاه است… گذر از نفس به سوی رضوان حق. هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه رحل اقامت بیفکند؟
- … و تو، ای آنکه در سال شصت و یکم هجری، هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه ی بشریت پای به سیاره ی زمین نهاده ای، نومید مشو که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه ی خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله ی سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت برسی…
- دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند و گرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح و سلم چه بسیارند اهل دین، آنجا که شرط دینداری جز نمازی غراب وار و روزی چند تشنگی و گرسنگی و طوافی چند برگرد خانه ای سنگی نباشد.
کاش قطره استامینوفن کودکان، با حجم کمتر هم موجود بود!
بچه چند ماهه وقتی واکسن می شود، تب می کند. درمانگاه برای جلوگیری از تب، قطره استامینوفن تجویز می کند. این قطره طوری است که یک ماه پس از باز شدن درب آن باید دور ریخته شود. داشتم فکر می کردم چقدر خوب می شد برای جلوگیری از هدر رفتن، با حجم کمترش هم در بازار موجود بود. این مطالبه من از شرکت های داروسازی است.
قضا و قدر حتمی است یا تعلیقی؟
نود درصد بلکه بیشتر قضا و قدر، تعلیقی است و نه قضا و قدر حتمی. البته قضا و قدر حتمی هست، اما خیلی کم است و این هم بحث دارد که اگر بلایی تقدیر او باشد، به اندازهای برایش مبارک است که روز قیامت آرزو میکند ای کاش هر روز ذره ذره شده بودم و قضا و قدر من این بود تا الان پاداش بیشتری داشته باشم.
یک جمله را برای همه و مخصوصاً برای جوانها بگویم که ببینید چقدر شیرین است. در قضا و قدر حتمی روزی که وارد صف محشر میشود، خدا از او عذرخواهی میکند. البته پردهها کنار میرود:
«فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ»
میبیند که چه لطف خفی در دنیا شامل حالش شده است در حالی که لطف خفی است، اما خدا از او عذرخواهی میکند. آیا ارزش ندارد که اگر یک عمر انسان در هر روز ذرّه ذرّه شود، اما در روز قیامت خدا از او عذرخواهی کند.
قرآن روی این قضا و قدر تعلیقی خیلی پافشاری دارد. شاید هزار آیه در قرآن راجع به این قضا و قدر تعلیقی است:
«وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب»
هرکه تقوا داشته باشد، اما جدی باشد؛ یعنی علاوه بر اینکه یک شیعۀ عقیدتی و یک شیعۀ زبانی و شعاری است، یک شیعۀ عملی و واقعی و تابع علی است. آنگاه دنیای او آباد است و گره در کارش نیست. از راهی که گمان ندارد، گرهها باز میشود. از راهی که گمان ندارد، یک زندگی بانشاطی برای او هست:
«وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»
اگر کسی به راستی متّقی باشد و پناه او فقط خدا باشد، معنا ندارد که خدا در بنبستها به فریاد او نرسد و پروردگار عالم حتماً در بنبستها به فریاد او خواهد رسید. اما برای افراد فاسق و ظالم و برای افرادی که به جای رابطه با خدا، رابطه با شیطان دارند و رابطه با هوی و هوس دارند، قرآن میفرماید:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى»
کسی که اعراض از قرآن کند و اعراض از اهلبیت«سلاماللهعلیهم» داشته باشد، یعنی متابعت از اهلبیت«سلاماللهعلیهم» نداشته باشد. در بعضی از روایات میگوید کسی که نماز نخواند یا نماز بد بخواند، تسامح و تساهل در نماز داشته باشد که در سوۀ لمزه میگوید وای به این:
«فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»
قرآن در این آیه میفرماید یک زندگی ناخوشی دارد.
————————————————————————–
- برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری (دامت عزه)